طب ایرانی ،اسلامی،محلی

طب ایرانی ،اسلامی،محلی

وبلاگ تخصصی طب ایرانی و گیاهان دارویی: بررسی تحلیلی و انتقادی طب سنتی ایران (طب یونانی، طب اسلامی، طب محلی) و خواص گیاهان دارویی. https://t.me/irantebir

بوزیدان در طب سنتی و مدرن (بخش اول)

مقاله: رمزگشایی از بوزیدان در طب سنتی و همبسته‌های نوین آن (بخش اول: معرفی بوزیدان و ابهامات هویت)

نویسنده: اسلام شکیبا

چکیده

بوزیدان، اصطلاحی برجسته در متون طب سنتی، به واسطه خواص مقوی و مُقَوی باه قدرتمندش شناخته می‌شود، با این حال هویت گیاه‌شناسی دقیق آن در ادبیات سنتی مبهم باقی مانده است. این مقاله با ترکیب اطلاعات مجموعه‌ای از توصیفات سنتی و پژوهش‌های علمی معاصر، بر روی دو گیاه که اغلب به عنوان همبسته‌های احتمالی یا مترادف‌های بوزیدان در نظر گرفته می‌شوند – آشواگاندا (Withania somnifera) و ثعلب (مشتق از غده‌های ریشه‌ای ارکیده‌ها، با تمرکز ویژه بر Dactylorhiza hatagirea بر اساس پژوهش‌های ارائه شده) – تمرکز دارد. متون سنتی خواصی چون تقویت قوای جنسی، افزایش منی، تقویت بنیه فیزیکی، مقوی مغز، نشاط‌آوری، نفع مفاصل و رفع خستگی را به بوزیدان نسبت می‌دهند و آن را گاهی "چوب هندی" توصیف یا مترادف با ثعلب قلمداد کرده‌اند [2, 3]. پژوهش‌های نوین بر روی آشواگاندا شواهد قابل توجهی برای خواص آداپتوژنیک، ضد اضطراب، جنسی/تولید مثلی، بهبود عملکرد فیزیکی و شناختی آن ارائه می‌دهد که عمدتاً به ویتانولیدها، آلکالوئیدها و ساپونین‌ها مرتبط است [4، 5، 6]. مطالعات از انواع عصاره ریشه و پودر استفاده کرده‌اند، گرچه جزئیات روش‌های استخراج به‌طور کامل در خلاصه‌ها گزارش نشده است [4، 5، 6، 7، 8]. ثعلب، به‌ویژه از گونه D. hatagirea، از نظر ساختار ریشه‌ای غده‌ای با توصیفات سنتی همخوانی قوی دارد و در ادبیات قوم‌گیاه‌شناسی برای کاربردهای همپوشان، شامل سلامت جنسی/تولید مثلی و مقوی اعصاب، به‌طور گسترده مستند شده که به ترکیباتی چون گلوکومانان، داکتیلورین‌ها و سایر متابولیت‌های ثانویه نسبت داده می‌شود [9، 10، 11، 12، 13، 14، 17، 18]. در حالی که شواهد بالینی قطعی برای اثربخشی ثعلب توسط برخی منابع محدود ارزیابی می‌شود، مرورها و مطالعات نوین دیگر از ادامه بررسی‌های فارماکولوژیکی (اغلب پیش‌بالینی یا حیوانی) بر روی این کاربردهای سنتی، شامل اثر بر تستوسترون، گزارش می‌دهند [10، 12، 13، 14]. نکته حائز اهمیت، مواجهه گونه D. hatagirea با چالش‌های جدی حفاظتی به دلیل برداشت ناپایدار ناشی از تقاضا برای همین خواص دارویی سنتی است [10، 12، 13، 14، 15، 16]. این تحلیل همبسته‌های محتمل را برای هر دو گیاه برجسته می‌سازد که نمایانگر جنبه‌های مختلفی از شواهد موجود هستند – آشواگاندا همخوانی قوی‌تری با یافته‌های بالینی نوین برای خواص کلیدی و منشاء هندی دارد، در حالی که ثعلب همخوانی بیشتری با فرم فیزیکی، مترادف‌های سنتی، ریشه‌های عمیق قوم‌گیاه‌شناسی برای کاربردهای خاص و بحران جدی حفاظتی معاصر دارد.

کلمات کلیدی: بوزیدان، طب سنتی، قوم‌گیاه‌شناسی، آشواگاندا، Withania somnifera، ثعلب، Dactylorhiza hatagirea، Orchidaceae، گیاهان دارویی، خواص فارماکولوژیکی، حفاظت، هویت، متون تاریخی.


۱. مقدمه

متون طب سنتی مخازنی ارزشمند از دانش مربوط به کاربردهای درمانی گیاهان و مواد طبیعی محسوب می‌شوند. با این حال، شناسایی دقیق گیاه‌شناسی اصطلاحات به کار رفته در این دائرةالمعارف‌های دارویی کهن، اغلب چالشی قابل توجه برای پژوهشگران معاصر ایجاد می‌کند [1]. ابهامات در واژه‌شناسی، تنوعات منطقه‌ای، تغییرات در طبقه‌بندی گیاهان در طول زمان و توصیفات فیزیکی مبهم، می‌توانند ارتباط میان درمان‌های تاریخی و گونه‌های گیاهی امروزی را پنهن سازند [1].

یکی از این اصطلاحات جالب توجه است که در متون پزشکی سنتی تأثیرگذار یافت می‌شود و با طیفی از خواص درمانی قدرتمند و بسیار ارزشمند شناخته می‌شود، با این حال جایگاهی برجسته، اما معمایی، در ماده دارویی تاریخی دارد [2, 3]. ابهام پیرامون منشاء گیاه‌شناسی دقیق آن، منجر به بررسی گیاهان کاندیدای احتمالی شده است که با ویژگی‌ها و اثرات توصیف شده آن همخوانی دارند [1].

این مقاله با هدف ترکیب اطلاعات ارائه شده در مجموعه‌ای از توصیفات سنتی بوزیدان و پژوهش‌های علمی معاصر بر روی دو گیاه که اغلب در ارتباط با این اصطلاح تاریخی مورد بحث قرار می‌گیرند – آشواگاندا (Withania somnifera) و ثعلب – تنظیم شده است. تمرکز ویژه‌ای بر پژوهش‌های انجام شده بر روی Dactylorhiza hatagirea، به عنوان گونه‌ای کلیدی که در تهیه ثعلب نقش دارد، مطابق با ادبیات ارائه شده، مبذول گشته است. با یکپارچه‌سازی بینش‌های حاصل از متون سنتی، گزارش‌های قوم‌گیاه‌شناسی، فیتوشیمی، فارماکولوژی، ارزیابی‌های ایمنی، مطالعات ژنتیک و حفاظت که در این متون ارائه شده‌اند، این کار در پی روشن ساختن هویت‌های محتمل بوزیدان و برجسته کردن درک علمی کنونی از خواص این گیاهان کاندیدا است.

۲. بوزیدان در متون طب سنتی

ارجاعات به بوزیدان در متون مهم طب سنتی، به ویژه در سنت‌های پزشکی کلاسیک عربی و فارسی، یافت می‌شود [2, 3]. این منابع طیفی سازگار از خواص درمانی ارزشمند را به این ماده نسبت می‌دهند:

  • سلامت جنسی و تولید مثل: به عنوان یک مُقَوی باه (Aphrodisiac) قدرتمند، مؤثر در افزایش حجم و کیفیت منی (مغزر للنطفة) و مفید برای درمان انواع کمبودهای جنسی توصیف شده است [2, 3].
  • تونیک عمومی و تقویت‌کننده: یک تونیک قدرتمند برای کل بدن محسوب می‌شود که به قدرت و نیروی فیزیکی (مشدد للبضعة)، رفع خستگی و ضعف (نفع برای خستگی)، و تقویت بنیه کلی (مقوي بنیه) کمک می‌کند [2, 3].
  • اثرات عصبی و ذهنی: به عنوان مقوی مغز (مقوي دماغ) ارزشمند است و دارای خواص نشاط‌آور (مفرح) است که نشان‌دهنده تأثیر بر عملکرد شناختی و خلق‌وخو است [2, 3].
  • خواص دیگر: همچنین به عنوان مفید برای بیماری‌های مفصلی (نفع للمفاصل) و مؤثر در دفع بلغم و رطوبات سرد (دفع بلغم و رطوبات) ذکر شده است [2, 3]. مزاج بوزیدان در طب سنتی به‌طور مداوم گرم و خشک توصیف شده است [2].

توصیف فیزیکی و ابهام هویت:

متون سنتی توصیفات فیزیکی نیز از بوزیدان ارائه می‌دهند، که مهمترین آن‌ها اشاره به آن به عنوان "چوبی هندی" است [2]. این توصیف نشان‌دهنده ریشه یا ریزوم چوبی با منشاء هندی است.

با این حال، ابهامی قابل توجه در ادبیات سنتی در مورد هویت گیاه‌شناسی دقیق بوزیدان وجود دارد [1, 2, 3]. برخی منابع به‌طور صریح بوزیدان را مترادف با ثعلب (Salep)، خصی الثعلب (Khusy al-Tha'lab) یا ساطوریون (Satyrium) دانسته‌اند و این اصطلاحات را مترادف برای یک ماده واحد پیشنهاد می‌کنند [2]. در مقابل، متون تأثیرگذار دیگر بوزیدان و ثعلب را به عنوان نهادهای جداگانه در ماده دارویی خود لیست کرده، آن‌ها را به‌طور متمایز توصیف نموده و گاهی خواص مشابهی، اما نه کاملاً یکسان، به هر یک نسبت داده‌اند [2, 3].

این اطلاعات متناقض از متون سنتی، شناسایی قطعی بوزیدان را صرفاً بر اساس این متون دشوار می‌سازد. این امر نشان می‌دهد که یا "بوزیدان" به گیاه خاصی اشاره داشته که هویتش با گذشت زمان به دلیل کاربردهای همپوشان یا تنوعات منطقه‌ای با گیاهان دیگر اشتباه گرفته شده است، یا این اصطلاح به طور کلی به بیش از یک گیاه اطلاق می‌شده که به نظر می‌رسیده اثرات مقوی و مُقَوی باه مشابهی دارند. توصیف فیزیکی ("چوب هندی") و خواص نسبت داده شده، به‌ویژه اثرات قدرتمند بر عملکرد جنسی و حیاتی بودن عمومی، به عنوان معیارهای کلیدی برای بررسی کاندیداهای احتمالی در پژوهش‌های نوین عمل می‌کنند.

در بخش دوم این مجموعه مقاله، به بررسی اولین کاندیدای محتمل، آشواگاندا، از منظر فیتوشیمی و خواص فارماکولوژیکی خواهیم پرداخت.

بوزیدان و تقویت قوای جنسی

بوزیدان در آیینه متون طب سنتی و تحقیقات جدید: ابهام تاریخی هویت و نقش بالقوه در تقویت قوای جنسی (با تمرکز بر آشواگاندا)

چکیده

در متون طب سنتی فارسی و عربی، واژه «بوزیدان» به عنوان گیاهی با خواص تقویت قوای جنسی، آرام‌بخش، و مقوی دماغ معرفی شده است. با وجود اشاره‌های مکرر به این گیاه در منابعی همچون مخزن‌الادویه، هدایة‌المتعلمین، و الحاوی، هویت گیاهشناسی دقیق بوزیدان همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. از سوی دیگر، در دهه‌های اخیر، گیاه Withania somnifera، مشهور به آشواگاندا یا جینسینگ هندی، به عنوان یک داروی گیاهی مهم در طب آیورودا، به دلیل تأثیرات تقویتی بر قوای جنسی و کاهش استرس، مورد توجه قرار گرفته است. این مقاله با رویکردی تطبیقی به بررسی توصیفات بوزیدان در متون طب سنتی اسلامی-ایرانی می‌پردازد و آن را با ویژگی‌های گیاهشناسی، فارماکولوژیک و بالینی آشواگاندا مقایسه می‌کند تا امکان انطباق این دو گیاه بررسی شود.


۱. مقدمه

طب سنتی ایرانی-اسلامی مملو از نام‌های گیاهانی است که در طول زمان، یا با دگرگونی زبانی یا به دلیل از میان رفتن برخی گونه‌های بومی، هویت‌شان در منابع علمی مدرن قابل ردیابی نیست. یکی از این موارد «بوزیدان» است؛ گیاهی که از قرون نخستین هجری در متون طبی به خواص فراوان آن اشاره شده، اما تطابق آن با گونه‌های امروزی همچنان مورد مناقشه است.

از سوی دیگر، گیاه آشواگاندا که امروزه به عنوان یک آداپتوژن قوی و تقویت‌کننده میل و توان جنسی شناخته می‌شود، از نظر خواص دارویی شباهت‌هایی با توصیفات سنتی بوزیدان دارد. این مقاله تلاش دارد با نگاهی تطبیقی، امکان انطباق این دو را بررسی کرده و به پرسش هویت بوزیدان پاسخی علمی نزدیک‌تر ارائه دهد.


۲. بوزیدان در منابع طب سنتی

در متون طب سنتی، «بوزیدان» معمولاً به عنوان گیاهی گرم و خشک در درجه دوم تا سوم معرفی می‌شود. در کتاب هدایة‌المتعلمین فی الطب از ابوبکر اخوینی (سده چهارم هجری)، بوزیدان به عنوان مقوی باه و دماغ، دافع اخلاط ردیّه از دماغ و همچنین مفرح ذکر شده است (اخوینی، ص ۲۵۶).

در مخزن‌الادویه حکیم محمد حسین عقیلی خراسانی نیز بوزیدان با همین خواص معرفی شده، و از آن به عنوان گیاهی نادر الوجود در زمان نگارنده یاد شده است (عقیلی خراسانی، مخزن‌الادویه، ذیل مدخل بوزیدان). توصیفات عقیلی خراسانی از ظاهر بوزیدان به ریشه‌ای شبیه به سوسن یا زنبق با بویی نافذ اشاره دارد، که در نسخه‌های مختلف مخزن، با اختلافاتی همراه است.

در کتاب الحاوی رازی نیز به بوزیدان اشاره‌هایی آمده، هرچند بدون شرح دقیق ماهیت آن (رازی، الحاوی، ج ۲۲، ص ۱۳۲). در کتاب الجامع لمفردات الأغذیة والأدویة تألیف ابن‌بیطار نیز مدخلی مستقل برای بوزیدان نیافتیم، اما برخی از گیاهان هم‌خواص مانند شقاقل، قسط، و جز آنها به‌تفصیل بحث شده‌اند.


۳. آشواگاندا: مشخصات گیاهشناسی و خواص درمانی

Withania somnifera که در زبان سانسکریت آشواگاندا (به معنی "بوی اسب") نامیده می‌شود، از خانواده سولاناسه (Solanaceae) است و در طب آیورودا جایگاهی دیرینه دارد. ریشه این گیاه بخش دارویی اصلی آن بوده و برای تقویت میل جنسی، آرام‌بخشی، کاهش اضطراب و افزایش توان بدنی کاربرد دارد (Singh et al., 2011).

مطالعات مدرن، اثرات مثبت این گیاه را در بهبود کیفیت اسپرم، افزایش تستوسترون، و کاهش هورمون‌های استرس‌زا مانند کورتیزول اثبات کرده‌اند (Raut et al., 2012). به طور خاص، یک کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور در سال ۲۰۱۵ (Wankhede et al., 2015) نشان داد مصرف روزانه ریشه خشک آشواگاندا به مدت ۸ هفته، سبب بهبود معنی‌دار شاخص‌های عملکرد جنسی مردان دچار کم‌کاری میل جنسی شد.

در متاآنالیز جدیدی (Dording et al., 2022)، تأثیر مثبت آشواگاندا بر بهبود میل جنسی و عملکرد نعوظ نیز مورد تأیید قرار گرفت. این اثرات با افزایش طبیعی سطح هورمون‌های جنسی و کاهش اضطراب مرتبط شناخته شده‌اند.


۴. مقایسه تطبیقی بوزیدان و آشواگاندا

با بررسی دقیق خواص دارویی بوزیدان در منابع سنتی و مقایسه آن با داده‌های داروشناسی آشواگاندا، می‌توان به هم‌پوشانی‌های زیر اشاره کرد:

ویژگیبوزیدان (طب سنتی)آشواگاندا (داده‌های مدرن)
مزاجگرم و خشکگرم و خشک (مطابق اثر بالینی)
اثر بر قوای جنسیمقوی باه، محرکافزایش میل جنسی، بهبود اسپرماتوژنز
اثر بر روان و اعصابمفرح، آرام‌بخش، مقوی دماغآنتی‌استرس، کاهش اضطراب، تقویت شناخت
اندام مصرفیاغلب ریشهریشه
موارد دیگردافع بلغم و رطوباتکاهش کورتیزول، ضدالتهاب

 

با آنکه در هیچ‌یک از متون کهن، نام علمی یا توصیف گیاهشناسی دقیق برای بوزیدان ارائه نشده، اما نزدیکی کارکردهای درمانی آن با آشواگاندا، به‌ویژه در زمینه تقویت قوای جنسی و مغز، می‌تواند قرینه‌ای برای انطباق احتمالی آن‌ها باشد. با این حال، نبود توصیف دقیق مورفولوژیک در منابع قدیمی و تفاوت اقلیمی گیاهان هندی و ایرانی، هرگونه قضاوت قطعی را دشوار می‌سازد.


۵. نتیجه‌گیری

بوزیدان از جمله گیاهانی است که در منابع طب سنتی اسلامی-ایرانی، خواص فراوانی برای آن ذکر شده، اما هویت گیاهشناسی آن همچنان مورد مناقشه است. در مقابل، گیاهی چون آشواگاندا که در طب آیورودایی نقشی مشابه داشته، در پژوهش‌های مدرن نیز اثرات آن به طور علمی اثبات شده است.

بررسی تطبیقی توصیفات سنتی بوزیدان با آشواگاندا، نشان می‌دهد که این دو گیاه از نظر تأثیر بالینی بر قوای جنسی، روان، و تقویت عمومی بدن، شباهت‌های قابل توجهی دارند. هرچند برای اثبات نهایی این تطابق، مطالعات تطبیقی زبان‌شناسی، تاریخی، و گیاهشناسی بیشتری لازم است.


منابع

  1. اخوینی، ابوبکر. هدایة المتعلمین فی الطب. تصحیح مجید وفادار، تهران: انستیتو مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۹.
  2. عقیلی خراسانی، محمدحسین. مخزن‌الادویه. نسخه چاپی.
  3. رازی، محمدبن زکریا. الحاوی فی الطب، ج ۲۲، تحقیق: محمد ملکی، بیروت: دارالکتب العلمیه.
  4. Singh, N., Bhalla, M., de Jager, P., & Gilca, M. (2011). An overview on Ashwagandha: A Rasayana (rejuvenator) of Ayurveda. African Journal of Traditional, Complementary and Alternative Medicines, 8(5), 208–213.
  5. Wankhede, S., Langade, D., Joshi, K., Sinha, S. R., & Bhattacharyya, S. (2015). Examining the effect of Withania somnifera supplementation on muscle strength and recovery: A randomized controlled trial. Journal of the International Society of Sports Nutrition, 12, 43.
  6. Dording, C. M., et al. (2022). Effects of Ashwagandha (Withania somnifera) on stress and anxiety: A systematic review and meta-analysis. Journal of Clinical Medicine, 11(4), 1123.
  7. Raut, A. A., et al. (2012). Exploratory study to evaluate tolerability, safety, and activity of Ashwagandha (Withania somnifera) in healthy volunteers. Journal of Ayurveda and Integrative Medicine, 3(3), 111–114.
حب دیابت "راز درمان" : همگرایی سنت و یافته‌های نوین

چکیده

طب سنتی ایران راهکارهای کهنی برای دیابت داشته است. کتاب "راز درمان" اثر حکیم دکتر عبدالله احمدیه، پزشک دارالفنون و علاقه‌مند به طب سنتی، یک حب (قرص) سه جزئی برای دیابت شیرین معرفی می‌کند: مقل ازرق، پوست هلیله زرد، و مرمکی. این مقاله، شواهد علمی نوین بر اثربخشی این اجزا و ترکیب آن‌ها را بررسی می‌کند. تحقیقات مدرن نشان دادند Commiphora myrrha (مرمکی)، Terminalia chebula (هلیله زرد) و Commiphora mukul (مقل/گوگول) در مدل‌های حیوانی، اثرات ضد دیابتی، آنتی‌اکسیدان و کاهنده چربی خون دارند [5-11، 15]. مکانیسم‌هایشان شامل مهار جذب گلوکز، تحریک ترشح انسولین، بهبود حساسیت به انسولین و محافظت بافتی است. مهم‌تر اینکه، مطالعه‌ای بر روی ترکیب این سه گیاه، اثربخشی آن را در بهبود قند خون، HbA1c، انسولین، چربی‌ها و وضعیت آنتی‌اکسیدانی در موش‌های دیابتی تأیید کرد که با متفورمین قابل مقایسه بود [12]. این یافته‌ها، مبنای علمی محکمی برای فرمولاسیون سنتی مذکور فراهم کرده و پتانسیل طب سنتی برای کشف داروهای نوین را برجسته می‌سازد.

مقدمه

دیابت شیرین، بیماری شایع و پیچیده‌ای است که در طول تاریخ طب، از جمله در طب سنتی ایران، مورد توجه بوده [3، 4]. کتاب "راز درمان" اثر متأخر حکیم دکتر عبدالله احمدیه، که دانش‌آموخته پزشکی نوین بود اما دغدغه طب سنتی را نیز داشت [1]، حاوی دیدگاه‌ها و درمان‌های او برای بیماری‌ها، از جمله دیابت است [1، 2]. او در این کتاب یک حب خاص برای دیابت شیرین معرفی می‌کند [2]. این مقاله با هدف تطبیق دانش سنتی و یافته‌های نوین، به بررسی علمی اجزای این حب و اثربخشی ترکیبی آن‌ها می‌پردازد.

حب ضد دیابت در "راز درمان"

حکیم دکتر احمدیه در "راز درمان" ضمن تبیین دیابت از دیدگاه خود، حب سه‌جزئی را با نسبت‌های: مقل ازرق ۳ واحد، پوست هلیله زرد ۳ واحد، مرمکی ۱ واحد ذکر می‌کند [2]. او بر اثربخشی آن تأکید دارد [2].

بررسی علمی اجزای حب

  1. مرمکی (Commiphora myrrha): تحقیقات مدرن اثرات ضد دیابتی آن را در مدل‌های حیوانی نشان داده‌اند [5، 7]. این گیاه با تحریک ترشح انسولین (in vitro و in vivo) [6، 7]، خواص آنتی‌اکسیدان و محافظتی [5، 7] و احتمالاً مهار جذب گلوکز [5] عمل می‌کند.
  2. هلیله زرد (Terminalia chebula): این گیاه نیز با اثرات ضد دیابتی خود شناخته شده است [8، 9، 10]. مکانیسم‌های آن شامل مهار آلفا-گلیکوزیداز (کاهش جذب قند) [8]، بهبود حساسیت به انسولین با مهار PTP1B و فعال‌سازی مسیر PI3K/AKT [8]، و تحریک ترشح انسولین و محافظت از سلول‌های بتا [9، 10] است. ترکیبات اصلی مؤثر آن تانن‌ها و پلی‌فنول‌ها هستند [8].
  3. مقل ازرق (احتمالاً Commiphora mukul / Guggul): با فرض اینکه مقل ازرق همان گوگول باشد، تحقیقات بر روی گوگولسترون (ترکیب اصلی گوگول) اثرات ضد دیابتی و کاهنده چربی خون را نشان می‌دهد [11]. مکانیسم‌های آن شامل افزایش ترشح انسولین [11]، بهبود حساسیت به انسولین از طریق PPARγ [11] و مهار آنزیم DPP-4 [15] است.

شواهد علمی بر اثربخشی ترکیب

مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۹ به‌طور خاص اثر ترکیب عصاره‌های Commiphora mukul، Commiphora myrrha و Terminalia chebula را در موش‌های دیابتی بررسی کرد [12]. نتایج این مطالعه بسیار مهم بود:

  • ترکیب، قند خون، HbA1c، انسولین، پروفایل چربی و وضعیت آنتی‌اکسیدانی را بهبود بخشید [12].
  • اثربخشی آن در کاهش قند خون با داروی متفورمین قابل مقایسه بود و در بهبود چربی‌ها و آنتی‌اکسیدان‌ها نیز مؤثر بود [12].
  • این مطالعه نشان داد که ترکیب این گیاهان، با بهره‌گیری از مکانیسم‌های متعدد اجزا، به صورت چندوجهی بر دیابت اثر می‌گذارد.

همگرایی سنت و علم

یافته‌های علمی مدرن، مبنای محکمی برای اثربخشی حب سنتی مؤلف "راز درمان" فراهم می‌کنند. رویکرد سنتی (نظیر قابضیت برای کنترل تکرر ادرار) می‌تواند با مکانیسم‌های نوین (مهار جذب قند، تحریک انسولین، بهبود حساسیت) تبیین شود. این همگرایی نشان می‌دهد که سنت پزشکی ایرانی به ترکیباتی دست یافته که از طریق مسیرهای مولکولی مرتبط با پاتوفیزیولوژی دیابت عمل می‌کنند.

نتیجه‌گیری

حب ضد دیابت حکیم دکتر عبدالله احمدیه در "راز درمان"، نمونه‌ای بارز از پتانسیل طب سنتی ایران است. تحقیقات علمی مدرن بر روی اجزا و ترکیب آن، شواهد قوی‌ای مبنی بر اثربخشی این فرمول در مدل‌های حیوانی از طریق مکانیسم‌های متعدد ارائه می‌دهد. این یافته‌ها، اعتبار علمی این فرمول سنتی را تأیید کرده و بر اهمیت تحقیق بر روی میراث طب سنتی به عنوان منبعی غنی برای داروهای طبیعی مؤثر در مدیریت دیابت تأکید می‌کند.

منابع:

  1. راز درمان، ج ۱، احمدیه، ۱۳۸۶.
  2. راز درمان، ج ۲، احمدیه، ۱۳۸۶.
  3. اکسیر اعظم، ج ۳.
  4. الحاوی فی الطب، ج ۱۰.
  5. J Diabetes Res, 2023. (C. myrrha)
  6. J Ethnopharmacology, 2021. (C. myrrha)
  7. Pharmacologia, 2014. (C. myrrha)
  8. J Functional Foods, 2024. (T. chebula)
  9. Exp Clin Endocrinol Diabetes, 2007. (T. chebula)
  10. Journal of Health Science, 2006. (T. chebula)
  11. Food Chem Toxicol, 2009. (C. mukul/Guggulsterone)
  12. Avicenna J Phytomed, 2019. (Combination)
  13. Int J Basic Clin Pharmacol, 2019. (C. mukul/DPP-4)
قابضات و دیابت

قابضات و دیابت

Eslam Shakiba Eslam Shakiba Eslam Shakiba · 1404/2/15 12:26 ·

رمزگشایی از اثر "قابضات" در کاهش جذب قند خون با نگاه به پلی‌فنول‌ها

چکیده

دیابت شیرین، بیماری کهن با علامت کلیدی پرادراری، در طب سنتی ایران با رویکردهای خاصی درمان می‌شد. اصل محوری، استفاده از داروهای قابض برای تقویت قوه ماسکه کلیه و کنترل دفع مفرط بود. از منظر نوین، پرادراری دیابتی ناشی از دفع قند اضافی در ادرار است. این مقاله به فرضیه اثربخشی داروهای قابض سنتی از طریق کاهش جذب گلوکز در روده می‌پردازد. علم نوین تأیید می‌کند که پلی‌فنول‌ها و تانن‌ها (عوامل اصلی قابضیت) آنزیم‌های گوارشی را مهار کرده و جذب قند را کند می‌کنند [10]. این مکانیسم، تبیینی علمی برای اثر مشاهده شده قابضات سنتی در مدیریت دیابت ارائه داده و پتانسیل پژوهشی نسخه‌های سنتی حاوی این ترکیبات را برجسته می‌سازد. هدف، تطبیق مفهوم سنتی "قابضیت" با مکانیسم مدرن "کاهش جذب گلوکز" و بررسی پتانسیل داروهای گیاهی طب سنتی است.

مقدمه: ریشه‌های دیابت در طب ایرانی و رویکرد "قابضیت"

دیابت، که با نام‌هایی چون "دولاب کلیوی" و "زلق کلیه" در متون کهن طب سنتی ایران شناخته می‌شد، بیماری پرچالشی با نشانه‌هایی چون عطش فراوان و پرادراری بود [3، 4، 8]. حکیمان ایرانی برای مقابله با این "دفع ادرار " غیرعادی، از داروهای با خاصیت قابضیت بهره می‌بردند. این اصل درمانی با هدف تقویت "قوه ماسکه" کلیه و مهار دفع سریع مایعات به کار می‌رفت [3، 4]. داروهای قابض سنتی در اشکال مختلفی چون قرص و پودر (سفوف‌ها) تجویز شده و حاوی ترکیباتی بودند که به واسطه محتوای بالای تانن‌ها و پلی‌فنول‌ها، ایجاد جمع‌شدگی و کاهش ترشحات در بافت می‌کردند [1، 2، 3].

"قابضیت" در طب سنتی: راهکاری برای مهار دفع مفرط

در متون طب سنتی، پرادراری (کثرت البول) در دیابت، نشانه ضعف قوه ماسکه کلیه تلقی می‌شد که قادر به نگهداری و متابولیسم طبیعی مایعات نبوده و باعث "زلق" (عبور سریع) مایعات می‌گردید [3، 4]. حکیمان برای مقابله با این "دفع ادرار" غیرعادی (دفع بیش از حد و سریع مایعات)، از داروهای با خاصیت قابضیت بهره می‌بردند. این خاصیت به معنای ایجاد تجمّع و کاهش ترشحات در عضو تلقی می‌شد و اعتقاد بر این بود که می‌تواند به تقویت قوام بافت‌ها و مهار جریان غیرطبیعی کمک کند [3]. این داروها در اشکال مختلفی مانند قرص‌ها و پودرها (سفوف‌ها) تجویز می‌شدند و حاوی ترکیباتی مانند طباشیر، گلنار، بلوط، سماق، و انواع صمغ‌ها و تخم‌های با خاصیت قابض بودند [1، 2، 3]. همچنین نوشیدنی‌هایی مانند دوغ ترش غلیظ و آب انار ترش به دلیل خاصیت قابضشان توصیه می‌شدند [1، 2، 3].

نشانه‌ای کلیدی: از "بول شیرین" تا قند خون

مشاهده اطباء سنتی مبنی بر شیرین بودن ادرار بیماران دیابتی و جذب حشرات به آن [1، 2، 3، 4]، یک مشاهده بالینی دقیق بود که امروزه آن را نتیجه قند خون بالا و دفع گلوکز در ادرار (گلیکوزوری) می‌دانیم. این گلوکز، عامل اصلی پرادراری در دیابت است.

چرا "قابضات"؟ تبیینی نوین برای اثربخشی مشاهده شده

اگر داروهای قابض سنتی تنها بر خروج ادرار تأثیر داشتند، باید باعث تجمع بیشتر قند در خون می‌شدند. اما مشاهده بهبود در بیماران، فرضیه دیگری را مطرح می‌کند: شاید "قابضات" با کاهش جذب گلوکز از روده، سطح قند خون را پایین می‌آورده‌اند. این کاهش قند خون منجر به کاهش دفع قند در ادرار و به تبع آن، کاهش پرادراری می‌شده است. اطباء این کاهش دفع را مشاهده کرده و در چارچوب نظری خود (تقویت قوه ماسکه) تبیین می‌نمودند.

مبنای علمی: پلی‌فنول‌ها، عامل "قابضیت" با اثر ضد دیابت

خاصیت قابض در گیاهان عمدتاً ناشی از ترکیباتی چون پلی‌فنول‌ها و تانن‌ها است [10]. این ترکیبات، به‌خصوص تانن‌ها و برخی فلاونوئیدها، می‌توانند فعالیت‌های بیولوژیکی مختلفی داشته باشند. مهم‌ترین آن‌ها در بحث ما، مهار آنزیم‌های گوارشی مانند آلفا-آمیلاز و آلفا-گلیکوزیداز است که مسئول هضم کربوهیدرات‌ها و تولید گلوکز در روده هستند [10]. با مهار این آنزیم‌ها توسط پلی‌فنول‌ها، فرآیند هضم و جذب قند در روده کند شده و سطح قند خون پس از مصرف غذا کاهش می‌یابد [10]. مقالات علمی، این مکانیسم و خواص ضد دیابتی را برای پلی‌فنول‌ها [10] و به‌طور خاص برای گیاهانی مانند فالسه (Grewia asiatica) که در متون سنتی نیز مرتبط با دیابت ذکر شده [5، 6]، تأیید کرده‌اند [9]. فالسه حاوی پلی‌فنول بوده و عصاره آن مهارکننده آنزیم‌های گوارشی است [9].

"قابضات" سنتی به عنوان منابع کشف داروهای نوین

با توجه به شواهد علمی مبنی بر قابلیت پلی‌فنول‌ها در مهار جذب قند، نسخه‌های سنتی حاوی مواد قابض از طب ایرانی، پتانسیل بالایی برای تحقیقات دارویی نوین دارند. این نسخه‌ها (مانند حب ترکیبی مؤلف کتاب راز درمان حاوی مقل ازرق، هلیله و مرمکی [8]) می‌توانند منبعی برای شناسایی ترکیبات فعال پلی‌فنولی باشند که به‌عنوان مهارکننده‌های جذب گلوکز در مدیریت دیابت نوع ۲ مؤثر واقع شوند.

از این منظر، نگاهی دوباره به دانش انباشته شده در طب سنتی ایران، نه صرفاً به عنوان تاریخ پزشکی، بلکه به عنوان منبعی غنی از سرنخ‌ها برای کشف داروهای گیاهی با مکانیسم‌های عمل مشخص علمی، ضروری به نظر می‌رسد.

نتیجه‌گیری: همگرایی سنت و علم در مدیریت دیابت

مفهوم "قابضیت" در درمان دیابت در طب سنتی ایران، که برای مدیریت پرادراری به کار می‌رفته، به طور شگفت‌انگیزی با مکانیسم کاهش جذب گلوکز توسط پلی‌فنول‌ها در علم نوین همپوشانی دارد. این همگرایی نشان می‌دهد که دانش سنتی می‌تواند سرنخ‌های ارزشمندی برای کشف داروهای گیاهی مؤثر با مکانیسم‌های مشخص علمی در مدیریت دیابت ارائه دهد. بررسی علمی دقیق این نسخه‌ها، گامی مهم در جهت اعتبارسنجی علمی میراث طب ایرانی و یافتن راهکارهای نوین برای مدیریت دیابت است.

منابع:

  1. مخازن التعلیم، ص ۲۱۱.
  2. قرابادین اعظم، ص ۱۹۶، ۴۵۴.
  3. اکسیر اعظم، ج ۳، ص ۴۵۴.
  4. الحاوی فی الطب، ج ۱۰، ص ۱۹۶.
  5. خزائن الملوك، ج ۱، ص ۱۹۱.
  6. خلاصة الحكمة، ج ۳، ص ۵۳.
  7. راز درمان، ج ۱، ص ۵۴، ۵۷، ۲۳۲.
  8. راز درمان، ج ۲، ص ۱۲، ۳۵.
  9. Heliyon, Volume 10, Issue 2, 2024, e25046. (Phalsa review)
  10. International Journal of Biological Macromolecules, Volume 206, 2022, 567-579. (Polyphenols & Diabetes review)
راز "بول شیرین" در طب سنتی ایران

راز "بول شیرین" در طب سنتی ایران: نشانه‌ای که گذشتگان به درستی دریافتند

 

بیماری دیابت، که امروزه میلیون‌ها نفر را درگیر کرده است، پدیده‌ای نوظهور نیست. اطباء در طول تاریخ، از جمله حکیمان بزرگ ایرانی، با این بیماری آشنا بوده و نشانه‌های آن را به‌دقت توصیف کرده‌اند. یکی از شگفت‌انگیزترین این مشاهدات که دقت نظر آن‌ها را به خوبی نشان می‌دهد، توجه به کیفیت ادرار بیماران دیابتی، به‌خصوص در مراحل پیشرفته بیماری بود.

در متون طب سنتی ایران، به نکته جالبی اشاره شده است: ادرار برخی از بیماران مبتلا به ذیابیطس، به‌خصوص در نوع یا مرحله‌ای که "بول شیرین" نامیده می‌شد، مزه شیرینی داشت و حشرات، مانند مگس و مورچه، به سمت آن جذب می‌شدند و حتی در آن می‌مردند [1، 2، 3، 4]. این مشاهده، یک علامت تشخیصی کلیدی برای اطباء آن زمان محسوب می‌شد و نشانه‌ای از وخامت بیماری بود. در برخی متون هندی که در طب سنتی ایران نیز شناخته شده بودند، حتی نام خاصی برای این نوع دیابت وجود داشت (شهديه پرميو) که مستقیماً به شیرین بودن ادرار اشاره دارد [2، 3].

اینکه اطباء قرون گذشته، تنها با اتکا بر حواس خود (مزه کردن ادرار یا مشاهده جذب حشرات) و بدون هیچ ابزار آزمایشگاهی پیشرفته‌ای، به وجود ماده‌ای شیرین در ادرار این بیماران پی برده بودند، واقعاً قابل تحسین است. آن‌ها شاید نمی‌دانستند آن ماده شیرین چیست یا چرا در ادرار ظاهر می‌شود، اما ارتباط آن با بیماری را درک کرده و به عنوان یک نشانه مهم ثبت کرده بودند.

حال، نگاهی به پزشکی نوین می‌اندازیم. امروزه می‌دانیم که بیماری دیابت قندی با افزایش سطح قند (گلوکز) در خون (هیپرگلایسمی) مشخص می‌شود. کلیه‌ها خون را تصفیه کرده و مواد زائد را به ادرار دفع می‌کنند، اما قند را (تا حد مشخصی) بازجذب می‌کنند تا از بدن دفع نشود. اما وقتی قند خون بسیار بالا می‌رود (بیش از حد آستانه کلیوی)، کلیه‌ها دیگر نمی‌توانند تمام قند را بازجذب کنند و گلوکز اضافی وارد ادرار می‌شود. ورود گلوکز به ادرار همان چیزی است که در پزشکی نوین گلیکوزوری (Glycosuria) نامیده می‌شود.

وجود گلوکز در ادرار، دقیقاً باعث شیرین شدن آن می‌شود! این قند در ادرار، ماده‌ای مغذی و جذاب برای حشرات، به‌خصوص مگس‌ها و مورچه‌هاست، و همین موضوع باعث جذب آن‌ها به سمت ادرار بیماران دیابتی می‌شود.

بنابراین، مشاهده اطباء سنتی ایران از "بول شیرین" و جذب حشرات به آن، تطابق کاملی با پدیده "گلیکوزوری" در پزشکی نوین و دلیل شیمیایی شیرین بودن ادرار و جذب حشرات دارد. این یک نمونه درخشان از این است که چگونه مشاهده دقیق و هوشمندانه در طب سنتی، حتی بدون درک مکانیسم زیربنایی، توانسته بود یکی از علائم حیاتی یک بیماری پیچیده را به درستی تشخیص دهد؛ نشانه‌ای که امروزه نیز با آزمایش‌های قند در ادرار، به عنوان یکی از روش‌های تشخیص یا پایش دیابت مورد استفاده قرار می‌گیرد.

این داستان کوتاه، نمونه‌ای زیبا از پیوند دانش کهن و علم نوین است و نشان می‌دهد که چگونه میراث طب سنتی می‌تواند حاوی سرنخ‌های ارزشمندی برای درک بهتر بیماری‌ها باشد.

منابع:

  1. مخازن التعلیم، محمد حسین خان عقیلی علوی خراسانی شیرازی، ص ۲۱۱.
  2. قرابادین اعظم، محمد حسین خان عقیلی علوی خراسانی شیرازی، ص ۱۹۶، ۴۵۴.
  3. اکسیر اعظم، محمد اعظم خان چشتی، ج ۳، ص ۴۵۴.
  4. الحاوی فی الطب، محمد بن زکریا رازی، ج ۱۰، ص ۱۹۶.
  5. تذکر مهم: مطالب فوق صرفاً بر اساس متون طب سنتی ارائه شده است و جنبه تاریخی و پژوهشی دارد. تشخیص و درمان بیماری‌ها در حال حاضر بر عهده پزشکان متخصص و بر اساس دانش و روش‌های پزشکی نوین است. استفاده از هرگونه روش درمانی سنتی باید با مشورت و تأیید پزشک صورت گیرد.