
آیا قاعده جذب مشابه در طب سنتی کاربرد داشته است؟

در خاطرات کودکی، حدود پنجاه سال پیش، شاهد مداوای سرطان سینه یکی از بستگان بودم. ابتدا با گوشت گنجشک درمان شد که بیاثر بود. سپس طبیبی دیگر با استدلال "نجس را با نجس از میان میبرند"، گوشت موش را تجویز کرد که ظاهراً مؤثر واقع شد.
چندی پیش، یکی از محققین طب سنتی نیز تجربه مشابهی از استفاده از گوشت توله سگ برای درمان سرطان در عشایر مغان نقل کردند، با همان منطق "نجس با نجس".
این وقایع یادآور اصل "شبیه، شبیه را در خود حل میکند" در شیمی، ضرب المثل "کبوتر با کبوتر"، آیه "الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ..." در قرآن و احادیثی از حضرت علی (ع) است که بر گرایش هر چیز به جنس خود تاکید دارند.
به نظر میرسد طبیبان سنتی بر این باور بودند که برای دفع عامل "ناپاک" مانند عفونت یا تومور، باید از عامل "ناپاک" دیگری بهره جست تا آن را جذب و خارج کند. احتمالاً سرطان و عفونت را نوعی پلیدی میدانستند که با نزدیک ساختن مادهای نجس مانند گوشت موش یا سگ، زمینه خروج آن فراهم میگردد.
اگرچه این نگرش با علم پزشکی نوین سازگار نیست، اما آیا در پس این باورهای کهن، نکاتی برای تحقیقات علمی آتی نهفته است؟
این روایت، یادآور تلاشهای انسان در طول تاریخ برای مقابله با بیماریهاست. امروزه علم پزشکی روشهای مؤثرتری ارائه داده، اما بررسی باورهای گذشتگان نیز میتواند آموزنده باشد. امید است این یادداشت زمینهای برای تبادل نظر و تحقیقات بیشتر فراهم آورد.
#طب_سنتی #درمان_سنتی #سرطان_سینه #درمان_عفونت #داستان_واقعی #باورهای_قدیمی #جذب_مشابه #گوشت_موش #توله_سگ #طب_محلی #تحقیقات_علمی