در دل سنت طبی کهن، مفهوم اخلاط اربعه – خون، بلغم، صفرا و سودا – جایگاهی محوری داشته و بنیان بسیاری از تشخیص‌ها و درمان‌ها را شکل می‌داده است. یکی از پرسش‌های اساسی که همواره ذهن محققان و طبیبان را به خود مشغول ساخته، نحوه قرارگیری این اخلاط در عروق بدن بوده است. آیا این اخلاط به صورت لایه‌های مجزا، همچون ساختار پیاز، در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، همان‌گونه که در نظریه ارکان مطرح می‌شود؟ یا آنکه این اخلاط در درون عروق با یکدیگر مخلوط شده و ساختاری یکپارچه را تشکیل می‌دهند؟

 بر اساس شواهد موجود و درک امروزی ما از فیزیولوژی خون، دیدگاه اختلاط اخلاط در عروق از قوت بیشتری برخوردار است. این دیدگاه، به ویژه با مطالعه آثار طبیبان برجسته‌ای چون سید اسماعیل جرجانی و کتاب ارزشمند او، ذخیره خوارزمشاهی، نیز همخوانی دارد، آنجا که به تفصیل از انواع اخلاط و نحوه تعامل آن‌ها سخن به میان می‌آورد.

اما طرح این پرسش، ابعاد دیگری را نیز پیش روی ما می‌گشاید. اگر اخلاط اربعه در عروق با یکدیگر مخلوط باشند، آیا این امر نظریه کرویت ارکان و احاطه را زیر سوال نمی‌برد؟ ثانیاً، آیا اختلاط اخلاط، کارکرد طبیعی بدن را دشوار نمی‌سازد؟

برای پاسخ به این سوالات، ضروری است تا نگاهی به محدودیت‌های دانش و ابزارهای پژوهشی در دوران طبیبان گذشته داشته باشیم. در عصری که میکروسکوپ و سایر ابزارهای دقیق برای تحلیل اجزای خون وجود نداشت، طبیبان ناچار بودند تا بر اساس مشاهدات ظاهری و دانش محدود خود، به تبیین ساختار و عملکرد بدن بپردازند.

همان‌طور که در پاسخ قبلی نیز اشاره شد، فرضیه‌ای که مطرح شده این است که طبیبان گذشته، به دلیل عدم دسترسی به امکانات پژوهشی مدرن، امکان تحلیل دقیق اجزای خون را نداشتند. از این رو، نظریات آنان متناسب با سطح دانش و ابزارهای موجود در جامعه شکل می‌گرفت. چه بسا اگر این بزرگان در عصر حاضر می‌زیستند، بسیاری از مفاهیم را با دیدگاهی متفاوت تبیین می‌کردند. برای مثال، در ذخیره خوارزمشاهی، جرجانی به تفصیل به انواع سودا می‌پردازد و سودای طبیعی را همان دردی یا ته‌نشین خون معرفی می‌کند. با این حال، باید توجه داشت که مفهوم سودا در طب سنتی بسیار پیچیده‌تر از صرفاً رسوب خون بوده و با ویژگی‌های خاص مزاجی و بیماری‌ها مرتبط است. درک کامل این پیچیدگی نیازمند تحقیقات بیشتر و تلاش برای باز کردن گره‌های این مفهوم درهم‌تنیده است. همچنین، تصور نقش سودای طبیعی در ساخت استخوان، با دانش امروزی ما از نقش کلسیم و سایر مواد معدنی در استخوان‌سازی همخوانی ندارد، چرا که این مواد در شرایط عادی و حتی پس از سانتریفیوژ خون ته‌نشین نمی‌شوند.

نکته حائز اهمیت دیگر، وضعیت اخلاط در داخل عروق بدن است. جرجانی در ذخیره خوارزمشاهی به صراحت بیان می‌کند: "و ببايد دانست كه اين خلطها كه ياد كرده شد، همه اندر رگها با خون آميخته است و از يكديگر جدا نتوان كرد مگر به قوت داروها". این عبارت به روشنی نشان می‌دهد که از دیدگاه این طبیب برجسته قرن ششم هجری، اخلاط در داخل عروق با خون مخلوط بوده و جداسازی آن‌ها تنها از طریق داروهای خاص امکان‌پذیر است. لایه‌لایه شدن خون بیشتر در شرایط آزمایشگاهی و پس از قرار گرفتن در لوله آزمایش رخ می‌دهد. حتی در این شرایط نیز، برخی مواد محلول مانند کلسیم و قند خون از پلاسما جدا نشده و ته‌نشین نمی‌شوند. طبیعتاً، طبیب هزار سال پیش امکان مشاهده خون در حال گردش درون عروق و کبد را نداشته تا بتواند در مورد لایه‌لایه بودن یا نبودن آن اظهار نظر قطعی کند.

در خصوص نظریه کرویت ارکان و احاطه نیز می‌توان با استدلالی مشابه سخن گفت. محدودیت‌های ابزارهای پژوهشی در آن دوران، امکان بررسی دقیق ساختار مواد و عناصر را فراهم نمی‌کرد. لذا، نظریاتی که در آن زمان مطرح می‌شد، لزوماً با یافته‌های علمی امروز منطبق نیست. با این حال، نباید به سادگی از کنار این نظریات گذشت و آن‌ها را نادیده گرفت. بررسی و تحلیل دقیق این دیدگاه‌ها در بستر تاریخی خود، می‌تواند زوایای پنهانی از دانش طبی آن دوران را برای ما آشکار سازد. به عنوان مثال، توجه به نقش سودا در تغذیه اندام‌های سرد و خشک، همان‌طور که جرجانی اشاره می‌کند، نشان‌دهنده نگرش جامع طبیبان گذشته به تعادل و تنظیم عملکردهای بدن است.

در پایان می‌توان گفت که درک امروزی ما از فیزیولوژی خون و گواهی صریح جرجانی در ذخیره خوارزمشاهی نشان می‌دهد که اخلاط اربعه در عروق به صورت مخلوط وجود دارند. این دیدگاه با محدودیت‌های دانش و ابزارهای پژوهشی در دوران گذشته سازگار بوده و لزوماً به معنای رد کامل نظریات طبی کهن نیست. بلکه، این امر نشان‌دهنده تکامل دانش بشری و ضرورت بازنگری و تطبیق دیدگاه‌های گذشته با یافته‌های علمی امروز است. مفهوم پیچیده سودا در طب سنتی همچنان نیازمند پژوهش‌های دقیق‌تر و تلاش برای درک ابعاد مختلف آن است تا بتوان از این میراث گرانبها در جهت ارتقای سلامت جامعه بهره برد. بررسی دقیق و همه‌جانبه این موضوع، می‌تواند به درک عمیق‌تری از تاریخ طب و جایگاه آن در دنیای امروز منجر شود. همچنین، مطالعه دقیق متونی چون ذخیره خوارزمشاهی، ضمن روشن ساختن دیدگاه‌های طبیبان گذشته، می‌تواند زمینه‌ای برای تحقیقات بیشتر و درک بهتر از ارتباط بین طب سنتی و طب مدرن فراهم آورد.

منابع:

  • جرجانی، سید اسماعیل. ذخیره خوارزمشاهی. جلد 1، صفحات 42 و 43.

 

#اخلاط_اربعه #طب_سنتی #سودا #جرجانی #ذخیره_خوارزمشاهی #تاریخ_طب

profile picture